English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (723 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Where can I get a taxi? U کجا میتوانم تاکسی بگیرم.
Where can I get a taxi? U کجا میتوانم یک تاکسی بگیرم.
Where can I get butane gas? U کجا میتوانم گاز بوتان بگیرم؟
undo U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
undoes U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
i went to fish U ماهی بگیرم
Do you want to have your fortune told? U می خواهی برایت فال بگیرم ؟
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
Why should I take the blame? U چرا من باید تقصیر را به گردن بگیرم؟
Fridays U جمعه
Friday U جمعه
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
Fri U مخفف جمعه
before friday U قبل از جمعه
friday prayer U نماز جمعه
friday prayer leader U امام جمعه
i can go U میتوانم بروم
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
She wI'll arrive on friday morning . U جمعه صبح وارد خواهد شد
Good Friday U جمعه قبل از عید پاک
as poor as a church mouse U مثل گدای شب جمعه [فقیر]
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
Get it to me before Friday . U قبل از جمعه آنرا به من برسان
May I see the room? U آیا میتوانم اتاق را ببینم؟
so far as i can guess U انچه من میتوانم حدس بزنم
Where can I get a taxi? U کجا میتوانم یک تاکسی سوار شوم.
Where can I get my car washed? کجا میتوانم اتومبیلم را بدهم بشویند؟
Can I rent a holiday cottage? U آیا میتوانم یک ویلا اجاره کنم؟
How do I get to city center? U چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
Where can I hire a car? U کجا میتوانم اتومبیل اجاره کنم؟
Where can I get a taxi? U کجا میتوانم تاکسی سوار شوم.
Can I get there on foot? U آیا میتوانم تا آنجا پیاده بروم؟
Where can I park my car? U کجا اتومبیلم را میتوانم پارک کنم؟
Can I rent a flat? U آیا میتوانم یک آپارتمان اجاره کنم؟
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
Can I rent a bungalow? U آیا میتوانم یک خانه ویلایی اجاره کنم؟
Where can I get butane gas? U کجا میتوانم گاز بوتان تهیه کنم؟
Can I pay by credit card? U آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> U صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. U عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
asynchronous computer U نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
Thank God it's Friday! [TGIF] U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Thank goodness U خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too. U او [زن] موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او [زن] درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
ex U قبلی
preceding U قبلی
aforetime U قبلی
predecessors U قبلی
predecessor U قبلی
one-time U قبلی
foregone U قبلی
fore U قبلی
prior U قبلی
previous U قبلی
ex- U قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
precognition U اطلاع قبلی
premeditated U با قصد قبلی
premonitions U اخطار قبلی
forethought U اندیشه قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
preengagement U تعهد قبلی
late war U جنگ قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
premeditation U قصد قبلی
preview U اطلاع قبلی
predilection U تمایل قبلی
predilections U تمایل قبلی
precompression U تراکم قبلی
previous work U کارهای قبلی
previews U اطلاع قبلی
prepossession U تصرف قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
forewarning U اخطار قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
preformation U تشکیل قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
premonition U اخطار قبلی
prefiguration U تصور قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
predispostion U تمایل قبلی
predesignation U تعیین قبلی
preconidtion U شرط قبلی
presupposition U فرض قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
presuppositions U فرض قبلی
chains U از کلمه قبلی
chain U از کلمه قبلی
foretoken U اعلام قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
background U معلومات قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
foreordainment U حکم قبلی
foretype U نمونه قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
pre engaged U دارای تعهد قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
as you were U به حالت قبلی برگردید
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
prior permission U اجازه قبلی پرواز
premonitory U متضمن اخطار قبلی
pre indexing U فهرست سازی قبلی
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
prognostications U تشخیص قبلی مرض
prognostication U تشخیص قبلی مرض
bias U ولتاژ قبلی دادن
malice aforethought U سوء نیت قبلی
biases U ولتاژ قبلی دادن
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
premonition U برحذر داشتن فکر قبلی
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
prognosticator U تشخیص دهنده قبلی مرض
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
premonitions U برحذر داشتن فکر قبلی
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
Do not do any thing without due reflection . U بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
precombustion chamber engine U موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
french leave U مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
zero hour U هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
go off half-cocked <idiom> U صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
decision U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decisions U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. U تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
package shows U نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
impulsive U کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
incremental backup U تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
readout U وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
reconstitutes U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
sequential U مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
reconstituted U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitute U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
palinode U قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
reconstituting U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
relative U دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
to wipe the slate clean <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
unpack U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
serial U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serials U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1 just got to figure out where to headمعنی این عبارت چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com